جناق
همیشه
یاد از من تورا فراموش می شود
حتی اگر
تمام مرا ٬ از من گرفته باشی
هر بار
سر بوی خاک آغشته به باران
شرط می بندی
بعد ٬ جر می زنی و
بی خیال می شوی و می خندی
اما مگر مرغ دل من
چقدر جناق
برای شکستن دارد.
+ نوشته شده در سوم اردیبهشت ۱۳۸۵ ساعت 8:45 توسط نسرین
|
سرم سوخته