مرد
غم بزرگ راندگی را
تنها با تو تقسیم توانم
که سیب هوس من
لحظه های رویشت را فریفت.
خدا
قسم خورده بود
که مکر من بسیار شدید است اما
دوست داشتنم را آنچنان باور کردی که
بهشت را
بی هیچ بهانه ای گذاشتی و
گذشتی.
بگذر
من ٬ تو را
به اوج قله های رفیع خدا شدن خواهم رسانید.
+ نوشته شده در هشتم آذر ۱۳۸۵ ساعت 8:16 توسط نسرین
|
سرم سوخته